خبرگزاری حوزه،| قرآن کریم منبع وحیانی از قوانین و دستورالعمل های است که متناسب با نیازهای اساسی فردی و اجتماعی مسلمانان برای ساخت جامعه آرمانی است. تعالیم و معارف قرآن در راستای سعادت واقعی انسان ضرورتی انکار ناپذیر می باشد.
با استفاده روش شناسی های نوین وکلان نگر و ظرفیت های و قابلیت های درحوزه نظام سازی قرآن می توان از نظریه مرجعیت علمی قرآن با دو شرط دفاع کرد:
یک- اینکه بتوان نظریه یا نظریه های علمی از گزاره های قرآنی ساخته و پرداخته کرد.
دو- اینکه این نظریه پردازی ها در پرتو و با توجه به پارادیمی و مولفه های جهان بینی قران صورت پذیرد.
براین اساس عبور از روش های تفسیری سنتی و اهتمام به روش شناسی های جدید بین رشته ای نقطه عطفی است برای ایجاد تحولی بنیادین در حوزه مرجعیت قرآن بعنوان مهم ترین منبع وحیاتی که دارای منظومه فکری و کلان نگری می باشد.
چنانچه به تعداد کتاب ها تدوین شده قرآنی اکتفا کنیم و تعدد پژوهش ها قرآنی را عامل پیشرفت بدانیم، راه ناصواب را پیموده ایم؛ منطق حقیقی قرآن کریم حل مشکلات اجتماعی و برطرف کردن پرسش ها ، توجه به نگاه های فکری دچار ابهام و شبهه شده و دریافت اندیشه های نویی است که جامعه به آن نیازدارد.
و اگر بخواهیم شاخصی برای موفقیت پژوهش های قرآنی تعیین کنیم باید ببینیم این پژوهش ها چه مقدار از مسائل جامعه معاصر را حل کرده اند و حل مسئله فرآیندی است که نیاز به تجربه های علمی و توانمندیهای ذهنی دارد.
برخی معتقدند عالمان علوم مختلف اسلامی در بسیاری از مسائل علوم اسلامی مراجعه به روایات را اصل قرار داده اند و به ظرفیت گسترده آیات قرآن کریم کمتر پرداخته شده و در بسیاری موارد به عنوان شواهد استفاده کرده اند.حال آنکه لازم است عکس این مسئله اتفاق بیافتد و در همه علوم آیات قرآن کریم نقش مرجع اصلی را ایفا کند و از روایات در راستای نقش تفسیری به عنوان منبع حقیقی استفاده شود.
پیشگام این انتقاد علامه طباطبایی مفسر بزرگ و صاحب تفسیر المیزان است
علامه طباطبایی در جلد پنچم تفسیر شریف المیزان ص ۲۷۶ در یک بحث تاریخی و اینکه چطور شد قرآن مهجور در علوم اسلامی شده، مباحث مفصلی رو مطرح می کنند :
" ان اهل السنه اخذوا بالکتاب و ترکوا العتره ، فال ذلک الی ترک الکتاب لقول النبی : "انهما لن یفترقا " فقد ترکت الامه القرآن و العتره (الکتاب و السنه) معا".
و نتیجه گیری می کنند که اهل سنت به کتاب تمسک کردند اما روایات و سنت اهل بیت(ع) را کنار گذاشتند و این منجر به ترک قرآن کریم شد.
درمقابل شیعیان عترت و اهل بیت(ع) و روایت ایشان را گرفتند و قرآن کریم را ترک نمودند و این کار در واقع ترک عترت است چرا که پیامبرگرامی اسلام فرمودند:
إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی
از این روی امت اسلامی کتاب وسنت را کنار گذاشتند و خود را از برکات این دو محروم کردند.
بعد می فرمایند همین روش نامتوازن یکی از عوامل مهم در انقطاع رابطه علوم اسلامی و علوم دینی از قرآن کریم است با اینکه تمام این علوم از شجره این کتاب است که اصل وریشه های آن ثابت و شاخه های آن در آسمان است.
"وهذه الطریقه المسلوکه فی الحدیث احد العوامل التی عملت فی نقطاع رابطه العلوم الاسلامیه و هی العلوم الدیینیه و الادبیه عن القرآن مع ان الجمیع کالفروع و الثمرات من هذه الشجره الطیبه التی اصلها ثابت و فرعها فی السماء توتی اکلها کل حین باذن ربها"
علامه در ادامه با موضعگیری تندی می گویند:
"وذلک انک ان تبصرت فی امر هذه العلوم وجدت انها نظمت تنظما لاحاجه لها الی القرآن اصلا حتی انه یمکن لمتعلم ان یتعلمها جمیعا :الصرف و النحو و البیان و اللغه و الحدیث و الرجال و الدرایه و الفقه و الاصول فیاتی آخرها ،ثم یتضلع بها ثم یجتهد و یتمهر فیها و هو لم یقرء القرآن ،ولم یمس مصحفا قط "
اگر با موضوع این علوم آشنا شوید، متوجه خواهید شد که آنها سازمانی را تشکیل داده اند که به قرآن نیازی ندارند واین مکانیزم و فرآیند بگونه ای ساختاری شده که محقق و دانش پژوه برای استخراج نظریات و آموزه های دینی نیازمند به قرآن نمی باشد.
بدین معنا که ممکن است یک پژوهشگر و دانش آموخته دروس صرف ، نحو، بیان ،لغت، حدیث، رجال ودرایه ، فقه و اصول را یاد بگیرد و آنها رو کامل بگذراند و متبحر و مجتهد در هر یک از علوم شود اما به قرآن مراجعه استنادی نداشته باشد و تاجاییکه حتی قرآن را هم قرائت نکرده باشد و قران را هم مسح نکند.چرا چون ساختار بگونه ای طراحی شده که کارشناس علوم دینی نیازمند به مرجعیت قران و مستندسازی به آیات را ندارد.
در پاسخ به این اشکال باید عرض شود که شیوه های ارائه محتوا در علوم اسلامی متفاوت است با نگاهی تاریخی درحوزه کاربرد قرآن در متون فقهی در فقه امامیه متوجه خواهیم شد که آنها دارای سنخ شناسی مختلفی هستند.
برخی متون هستند که در آنها غالبا نصوص روایات فقهی با حذف سند آمده است (معروف به فقه مستند) مانند :
کتاب المقنع فی الفقه شیخ صدوق(۳۰۵ ـ۳۸۱ق) عالم شیعه قرن چهارم قمری
این اثر از مصادر اصلی فقه و از معتبرترین کتب فقهی قدما است. این کتاب پس از کتاب" من لا یحضره الفقیه " از مشهورترین آثار علمی بجای مانده از شیخ صدوق میباشد. شیخ صدوق، ابو جعفر دوم، محمّد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، معروف به شیخ صدوق یا ابن بابویه( م ۳۸۱ ق) از علمای بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری می باشد .
کتاب فقهی النهایه فی مجردالفقه و الفتوی نوشته شیخ طوسی ملقب به شیخ طائفه
این کتاب جمعآوری اخبار فقهی شیعه است و شیخ طوسی آن را پیش از استبصار و پس از تهذیب نگاشته است.
متونی هستند که به بیان مستندات قواعد فقهی پرداخته اند :
القواعد و الفوائد شهید اول
گویا پیریزی تألیف و تدوین در زمینه «قواعد فقهی» در میان فقهای امامیه با شهید اول آغاز گردیده است. شهید اول شیخ ابوعبدالله محمد بن مکی عاملی (۷۳۴-۷۸۶ هـ.ق) با تألیف «القواعد والفوائد» به این مهم دست یافت.
و"عوائد الایام فی بیان قواعد الاحکام و مهمات مسائل الحلال و الحرام»،
تالیف ملا احمدبن محمدمهدی بن ابوذرنراقی کاشانی، معروف به فاضل نراقی (م ۱۲۴۵ ق)، است.
و متونی که در شرح آیات است و در حقیقت فقه است
قرآن کریم به عنوان منبعی مهم و اساسی، در فقه اسلامی مورد توجه و مراجعه عالمان و فقیهان است. برخی فقیهان فراتر از آنچه در فقه مرسوم است، به بررسی آیات فقهی قرآن و تأمّل در آن پرداخته و به تدوین آثاری ارزشمند دست یازیده اند.
این متون در بردارنده احکام با آیات احکام است مانند :
فقه قرآن راوندی
قطب الدین سعید بن عبد الله الراوندی (متوفی ۵۷۳ هـ) معروف به قطب رواندی محدث ومفسر ومتکلم وفقیه و ومؤرخ شیعی در قرن ششم از هجرت
کنز العرفان فاضل مقداد
کنزُ الْعِرْفان فی فِقْه القُرْآن کتابی است در آیات الاحکام و آیات فقهی قرآن کریم نوشته عالم و فقیه شیعی مقداد بن عبدالله سیوری حلی (متوفای ۸۲۶ق) معروف به فاضل مقداد. این کتاب که در زمره تفاسیر موضوعی است بر شیوه کتب فقهی نوشته شده است. مؤلف، در این کتاب تنها آیات فقهی را بررسی کرده و در بیان اقوال علما و نقل احادیث و شان نزول آیات، از تفسیر مجمع البیان استفاده کرده است.
زبدة البیان» محقّق اردبیلی
زبدة البیان فی براهین آیات الاحکام از مهم ترین کتاب های آیات الاحکام شیعه است. شاخصه هایی همچون آزاداندیشی علمی، حق مداری، دوری از تعصّب و نیز به کارگیری شایسته و گسترده عقل در استنباط احکام شرعی، عناصر محوری کوشش علمی محقّق است که در این کتاب به چشم می خورد. این همه سبب شده است تا او به عنوان فقیهی صاحب مکتب شناخته شود و اثر او همواره نگاه عالمان و فقه پژوهان را به سوی خود معطوف نماید
متونی که در بردارنده پرسش و پاسخ فقهی می باشد.
این متون امروزه به استفتائات شهرت دارد در گذشته به توضیح المسائل معروف بودند و اغلب به بنام محل و منطقه سکونت سوال کنندگان تدوین می شدن مانند:
جواب المسائل الموصلیه (از سید مرتضی علم الهدی ۴۳۶ق) و استفتائاتی که امروز از سوی مراجع عظام تقلید تهیه می گردد
در مطالعات تاریخی تدوین متون فقهی و بیان آرای فقهای بزرگ شیعه روش های متناسب با شرایط سیاسی ،اجتماعی جوامع شیعی جهت تولید اندیشه اتخاذ گردید ه که به غیر از موارد اشاره روش فقه مقارن ،فقه الخلاف ،فقه استلالی ،متون استلالی و...ازدیگر روش های می باشد.
در دورههای جدید فقهی نقش اجتهاد پر رنگ تر شد و تکیه فقها بر تعقل بیشتر. اما بعد از مدتی همزمان با افول عقلگرایی در غرب جریانی در بین شیعیان نفوذ کردند که عقل را بر زمین گذاشتند. تا آنکه شیخ انصاری بار دیگر موفق شد تعقل را با صحنه برگرداند و عصر طلائی اجتهاد را آغاز کرد.
سبکهای فقهی :
فقه اخباری:
فقه سنتی : فقه سنتی، پایه اصول استنباط فقهی، قرآن و سنت و اجماع و عقل میباشد.
فقه پویا :
فقه گویا : یک سبک فقهی است، در برابر فقه سنتی و فقه پویا؛ در این شیوه، صدور احکام بر پایه محوریت استنباط قرآن و سنت قطعیه که از عرضه احادیث بر قرآن به دست میآید، بنیان نهاده شدهاست. بنیانگذار فقه گویا محمد صادقی تهرانی است که از مفسران قرآن و فقهای معاصر است.
[دراینجا باید از منقدین سوال کرد که اشکال شما به عدم بکارگیری قران در فرایند تولید علوم اسلامی و شیوه و سبک های فقهی ناظر به کدام دانش وکدام شیوه و سبک است.
ما به جای اینکه به یک رویکرد فقهی توجه کنیم، باید آن موضوع را در مجموعه روش ها ببینیم، ما باید به یک شبکه عام و یک کلان نگری در امر استنباط از پناسیل هاو توانمندی های قرآن برسیم والا، نمی توانیم به مرجعیت قران برسیم.
یکی از ضرورت های بسیار مهم رسیدن به مرجعیت قرآن در شبکه تحقیقات حوزوی در علوم بوده و پایه این تدوین منشور مرجعیت قران کریم است، تصمیم گیران باید نقشه راه و افق های بلندی را برای مرجعیت قرآن ترسیم کنند، اگر این اتفاق رخ ندهد پژوهش های انجام می شود که ربطی به مسئله مرجعیت ندارد.
مرجعیت قرآن امری نیست که طرح آن به یک باره مطرح شده باشد لذا طرح آن در نصوص دینی همواره وجود داشته و در روایات شیعه تاکید شده است هنگامی که جامعه علمی شیعه با شرایط دشواری مواجه شد این نیازمندی در رجعت به قرآن اهمیت بیشتری پیدا می کند درروایات پیامبر اعظم صلّیاللهعلیهوآله که فرمودهاند: «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیکُمْ بِالْقُرْآن؛ هرگاه آشوبها و فتنهها چون شب تار شما را در بر گرفت، به قرآن روی آورید،»
یعنی اگر تاریکی بر اندیشه و جامعه حکم فرما بود هیچ راهی جز رجوع به قرآن ندارید.
حسن عبدی پور پژوهشگر دینی و کارشناس امور قرآنی